پاری سن ژرمن پرنسیب ندارد

به گزارش وبلاگ پلاک 9، یک تیم عالی لزوما نباید سرشار از ستاره باشد. چلسی مورینیو در دهۀ اول این قرن، بازیکنانی داشت که هیچ کدام ستاره نبودند ولی تحت رهبری مورینیو، ابتدا در کنار هم یک تیم شگفت انگیز را تشکیل دادند.

پاری سن ژرمن پرنسیب ندارد

وبلاگ پلاک 9 ؛ اهورا دنیایان - در خبرها آمده است که پاری سن ژرمن پس از ناامیدی از تمدید قرارداد با مسی، خرید هری کین را در دستور کار قرار داده است. چنین خبری به خوبی نشان می دهد چرا پاری سن ژرمن علیرغم پول کلانی که خرج می نماید، در فوتبال اروپا به جای درخوری نمی رسد.

مدیران پاری سن ژرمن تصور می نمایند خریدهای نجومی و قطار کردن کلی ستاره در تیمشان، کوتاه ترین راه به سوی پیروزیت است. در حالی که طی چند سال اخیر دقیقا چنین سیاستی داشته اند و نتیجه ای هم نگرفته اند.

تیم خوب، لزوما ستاره سرا نیست. حضور یک ستاره در تیم، باید مفید باشد. البته غرض فایدۀ فوتبالی است. یعنی فایده در میدان مسابقه. وگرنه می توان هری کین را خرید و پیراهنش را به شکلی انبوه فروخت و پول کلانی هم به جیب زد.

اما اگر قرار است خرید یک ستاره یا بازیکن بزرگ فایدۀ مهم و مدت داری در میدان مسابقه داشته باشد، یعنی حضور آن بازیکن تفاوتی معنادار در تیم ایجاد کند، باید ملاحظاتی غیر از ترکاندن یک بمب خبری یا فخرفروشی نیز در میان باشد.

حضور لیونل مسی در پاری سن ژرمن تفاوت معناداری در بازی این تیم ایجاد ننموده. یعنی این تیم بعد از مسی بهتر از قبل مسی نشده. چرا؟ جدا از اینکه مسی انگیزۀ چندانی برای گل کاشتن با پاری سن ژرمن نداشت، غالبا دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.

بازیکن محوری پاری سن ژرمن کیلیان امباپه بود و این تیم نمی توانست در ترکیب و بخصوص در خط حمله دو بازیکن محوری داشته باشد. تا قبل از مسی، محور بازی پاری سن ژرمن، امباپه بود. وقتی که مسی آمد، معلوم نبود چه کسی محور بازی این تیم است.

در دهۀ 1950 دو بازیکن آمریکای جنوبی، ژنرال های بزرگی در تیم های خودشان بودند: دی استفانوی آرژانتینی و دی دیِ برزیلی. دی استفانو ژنرال رئال مادرید بود و این تیم را چند بار به مقام قهرمانی اروپا رسانده بود. دی دی هم در فلومیننزه و بوتافوگو و مهم تر از این دو، در تیم ملی برزیل ژنرال و بازیساز بزرگی بود.

دی استفانو

پس از درخشش برزیل در جام دنیای 1958، رئال مادرید به فکر خرید دی دی افتاد و انتها یکسال از جام دنیای، پیروز شد این هافبک برجسته را، که نقشی اساسی در قهرمانی برزیل در جام دنیای ایفا نموده بود، از بوتافوگو بخرد.

دی دی

اما دی دی نتوانست در مادرید همان بازیکن همیشگی باشد؛ چراکه او باید بازیکن محوری تیم می بود و به عنوان ژنرال و بازیساز، به بازی رئال مادرید سر و شکل می داد، ولی چنین نقشی در رئال مادرید بر عهدۀ دی استفانو بود.

در نتیجه دی دی فقط یکسال در مادرید ماند و پس از سپری کردن یک فصل کم فروغ (با 19 بازی و 6 گل)، دوباره به بوتافوگو در برزیل بازگشت.

از این دست مثال ها در تاریخ فوتبال فراوان است. مثلا میلان با نقش محوری مارکو فان باستن، تیم بسیار پیروزی بود و نیازی به یک فوروارد تمام نمایندۀ دیگر نداشت. اما درخشش ژان پیر پاپن در مارسی در اوایل دهۀ 1990 و کسب توپ طلا به وسیله پاپن در 1991 میلان را وسوسه کرد برای خرید پاپن.

ژان پیر پاپن

پس از اتمام مسابقات یورو 92، پاپن از مارسی به میلان آمد و دو سال کم فروغ را در میلان سپری کرد. 40 بازی و 18 گل. در حالی که پاپن از حیث چارچوب شناسی و هدر ندادن حتی کوچک ترین فرصت گل، از فان باستن هم بهتر بود. او از این حیث، احتمالا برترین مهاجم 40 سال اخیر فوتبال دنیا بوده. کافی است بازی های مارسی و تیم ملی فرانسه در سال های 1989 تا 1992 دوباره نگاه کنیم تا این مدعای ظاهرا ثقیل را تایید کنیم.

هر چه بود، پاپن در میلان آنی نبود که باید می بود؛ چراکه او نباید در کنار فان باستن بازی می کرد. بعدها باجو نیز با پیوستن به میلان مرتکب اشتباه پاپن شد. یعنی در تیمی نهاده شد که نمی توانست بازیکن محوری آن تیم باشد؛ در حالی که درخشش دائمی او در یوونتوس در گرو نقش محوری اش در یووه بود.

پاپن و فان باستن

اگرچه رئال مادرید کهکشانی ها در شروع این قرن مثال نقضی در این زمینه است، یعنی زیدان و فیگو در خط میانی و رونالدو و رائول در خط حمله توانستند به خوبی در کنار هم بازی نمایند، ولی این یک مورد استثنایی بوده. قاعده این است که یک تیم نمی تواند دو بازیساز یا دو مهاجم هدف داشته باشد.

خرید هری کین از سوی پاری سن ژرمن، بعید است که گره ای از کار این تیم باز کند. حتی احتمالا هری کین را هم در سن 30 سالگی وارد دوران نزول و افول خودش خواهد نمود. آیا هری کین این قدر باهوش است که از شرایط مسی در پاریس درس بگیرد و از بازی کردن در کنار امباپه و در تیم بی پرنسیب پاری سن ژرمن که هر سال یک مربی عوض می نماید، پرهیز کند؟ باید دید.

ناصر الخلیفی، مدیرعامل پاری سن ژرمن، با نگرش قطری اش به فوتبال، در مجموع فکر می نماید پول زیاد برای ساختن یک تیم عالی کفایت می نماید. قطری ها با پول و رشوه میزبانی جام دنیای را بدست آوردند، خلیفی هم با پول کلانش نیمار را از سال 2017 به پاری سن ژرمن آورده و او را در سراشیبی دوران فوتبالش قرار داده. از خرید مسی هم که نفعی نبرد و حالا بدون اینکه بخواهد، در پی تخریب هری کین است.

ناصر الخلیفی

یک تیم عالی لزوما نباید سرشار از ستاره باشد. چلسی مورینیو در دهۀ اول این قرن، بازیکنانی داشت که هیچ کدام ستاره نبودند ولی تحت رهبری مورینیو، ابتدا در کنار هم یک تیم شگفت انگیز را تشکیل دادند و سپس به ستاره های برجستۀ فوتبال انگلیس و اروپا تبدیل شدند.

اینترمیلان مورینیو نیز تیمی ستاره محور نبود ولی قهرمان اروپا شد. بایرن مونیخ نیز بدون خریدهای نجومی پاری سن ژرمن، همواره جزو چند تیم برجستۀ فوتبال اروپا بوده.

ناصرالخلیفی اگر می خواهد تیمش تیم گردد، ابتدا باید بتواند به یک مربی قابل اعتماد کند. او یکی از برترین مربیان اروپا را در اختیار داشت (توماس توخل) ولی فقط دو سال با او کار کرد چراکه توخل با اینکه پاریسی ها را برای اولین بار به فینال اروپا آورده بود، نتوانست در فینال بایرن را شکست دهد.

توماس توخل

خلیفی او را اخراج کرد که سال بعد با یک مربی دیگر قهرمان اروپا گردد ولی الان دو سال است که تیمش در مرحلۀ یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا حذف می گردد. او فقط دنبال نتیجه است، آن هم در کوتاه مدت. در غیاب اصول و پرنسیب، چنین نگرشی به فوتبال عمدتا به کار تباه کردن ستاره های بزرگ می آید. ولو که نهایتا یک قهرمانی اروپا هم لابلای این همه ریخت وپاش مالیِ برآمده از بیگانگی با فوتبال، نصیب پاری سن ژرمن گردد.

منبع: عصر ایران

به "پاری سن ژرمن پرنسیب ندارد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پاری سن ژرمن پرنسیب ندارد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید